کتاب امتحان یکشنبه از صبح دستمه ولی فقط یدونه یونیتشو خوندم. صبح یکشنبه آخرین امتحانه و یه درس آسون ولی خب ممکنه همینو هم یجوری سوال بدن که سخت بشه واسه من. نمی دونم دیگه. دیروز عصر بعد ازدو ماه فکر می کنم رفتم سینما. با بلانش رفتیم که سرخپوست رو ببینیم و بعدش شام با هم بریم رستوران ایتالیایی مورد علاقمون و همون همیشگی خوشحال کننده مون رو بخوریم ولی دیر رسیدیم و نتونستیم سرخپوست رو ببینیم این شد که رفتیم ما همه با هم هستیم رو ببینیم و اصلن اصلن دوسش نداشتم. اصلن. بلانش می گفت از لس آنجلس تهران بهتر بود ولی من لس آنجلس تهران رو بیشتر دوست داشتم.
لیلا حاتمی، مانی حقیقی، سروش صحت، پژمان جمشیدی، هانیه توسلی، جواد عزتی، مهران مدیری و. ششصد تا بازیگر دیگه داشت و مزخرف بود. انقدر که حوصلم سر رفت و دلم می خواست ار سینما برم بیرون. گار هم بود و نقش گلابی رو توی فیلم بازی کرد. اصلن خیلی بد بود بنظر من. شایدم من حالم خوب نبود. البته من حالم خوب نبود ولی فکر می کنم فیلم خیلی بدی هم بود. بعدش رفتیم رستوران و انقدر شلوغ بود که اونجا هم منتظر موندیم و بعدش بالاخره نوبتمون شد و رفتیم تو رستوران شلوغ پر سر و صدا شام خوردیم و بعدش هم با یه پیتزا پپرونی گنده برگشتیم خونه که ناهار امروزمون بشه. مامان و بابا نبودن. پیتزا رو همون دیشب گذاشتم یخچال که ناهار پیتزای سرد بخورم. امروز فقط خوردم و فیلم دیدم و کمی فقط کمی درس خوندم.
پری سا تقاطع رو یادم انداخته بود و اون موقع ها تقاطع یکی از فیلمای خیلی مورد علاقه ی منو بلانش بود. انقدر دیده بودیمش که دیگه حفظ بودیم دیالوگاشو. امروز بعد از خیلی سال ها دوباره دیدمش و بازم دوسش داشتم. بیگ لیتل لایز هم فصل جدید ش رو دیدم و حالا می خوام خوک رو ببینم. همین. همین بود آخر هفته ی من که فقط خوردم‌و فیلم‌دیدم و هیچ کاری نکردم.
خستگی کار و سخت شدن همه چی تا مغز استخونم رفته تا چهارشنبه شب سرکار بودم و پنج شنبه صبح جلسه و از یکشنبه دوباره همه چیزای خیلی سخت و بدون نتیجه شروع میشن. فکر می کنم دارم تموم می شم.
درباره این سایت